پرسش مهر 96

 

 

 

 

فهرست مطالب 

چکیده  

مقدمه  

بیان مسئله  

فروتنی و تواضع 

پذیرش

چرا دانش‌آموزان برای معلمان خود احترام قائل نیستند؟

 امروزه معلمان تنها منبع برای کسب دانش نیستند:

 بین نهادهای مختلف تربیتی همخوانی وجود ندارد:

 شأن و جایگاه معلمی برای دانش‌اموزان تبیین نشده است:

نتیجه گیری و پیشنهادات

منابع و ماخذ

 

 

چکیده

آنچه مسلم است در جامعه کنونی اهمیت تعامل و پذیرش افکار دیگران در مدرسه بیش از پیش مشهود است و این باعث شد موضوع پرسش مهر 96 رئیس جمهور در سال تحصیلی اخیر این موضوع باشد .واقعیت امر این است که گاه مبحث آموزش بیش از پرورش در مدارس مورد توجه قرار می‌گیرد و آنچه مسلم است معلمان ماموریت آموزشی خود را بیش از پرورش مدنظر قرار داده اند و این امر تا حدود زیادی به ساختارها بازمی گردد، اما در واقع معلمان باید دانش آموزان را با اعتماد به نفس، قوی و کارآمد تربیت و هدایت کنند لذا توجه به مسئله پرورش فرزندان در کنار مباحث آموزشی از اهمیت بالایی برخوردار است.

به نظر می رسد که با توجه به موضوع پرسش مهر 97-1396 باید در مدارس برنامه ریزی لازم برای افزایش مهارت های زندگی بیش از درس و نمره مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که مسئله نحوه برخورد با زندگی و آدم های پیرامون موضوعی محوری است و اگر این مبحث در راس اهداف قرار بگیرد آنگاه می توان گفت هم آموزش و پرورش و هم معلم به معنای واقعی کلمه در راستای رسالت خود حرکت می کنند. ولی این نکته را هم باید ذکر کرد که علیرغم تمامی این مسائل باز هم معلمان توانسته اند دانش آموزان را در حد خوب و قابل قبولی تربیت کنند و این جای تقدیر و تشکر دارد.در مقاله حاضر قصد داریم به این مقوله و راهکارها و پیشنهادات راجع به این موضوع بپردازیم.

کلیدواژه : پرسش مهر،دانش آموزان،احترام،عقاید،مدرسه

 

مقدمه

 معلم در ارتباط خود با دانش آموز باید موارد بسیاری را در نظر بگیرد، به عنوان نمونه معلم نباید رفتارهای خشن و تند را به کار بگیرد و یا زیادی با دانش آموز مدارا کرده و صمیمیت بی حد و مرز داشته باشد؛ زیرا در این صورت دانش آموز نه تنها از معلم حساب نمی برد بلکه ممکن است بی احترامی کرده و در رفتارهای خود از حدود خارج شود. لذا توصیه من این است که معلم با پرهیز از افراط و تفریط، موضوع اعتدال را مدنظر قرار دهد.

معلم باید به نظرات تک تک دانش آموزان گوش داده و دانش آموزان زرنگ کلاس را به آنان که درسشان ضعیف تر است ترجیح ندهد. اصل مساوات در رفتار و عملکرد معلم نسبت به همه دانش آموزان باید رعایت شود، آموزگار باید حتی در زمانی که ایراد و رفتار نامناسب دانش آموز را تصحیح می کند به شأن و شخصیتش احترام بگذارد. یکی دیگر از مهمترین مواردی که معلم باید در رفتار خود نسبت به دانش آموزان رعایت کند این است که سلاح تنبیه کارساز نیست زیرا این امر سبب تغییر رفتار نمی شود

مراد از همدردی و همدلی با دیگران تلاش برای حس کردن تجارب فرد مقابل است . دراین حالت باید سعی کرد دنیا را از چشم فرد مقابل دید و از گوش او شنید و خود را جای او احساس کرد و برای فهم دقیق افکار و احساسات او که در لحظه لحظه ارتباط در فرد مقابل ظاهر می شود حساسیت نشان داد و احساسات خود را نسبت به او بیان کرد . البته باید دقت داشت که بیان احساسات همیشه از طریق گفتار و کلام نیست . حالات و چهره بدن ، لحن صدا و امثال اینها خیلی وقتها نشان دهنده عواطف واحساسات هستند. افرادی که بتوانند این حالات را شناسایی کنند و به آنها پاسخ دهند افرادی هستند که می توانند با طرف مقابل خود همدلی و همنوایی داشته و بالطبع با همدلی و پاسخ مناسب دادن به احساسات اطرافیان می توان مورد توجه افراد قرار گرفت و در دید آنها فردی محبوب و مورد قبول جلوه نمود . بنابراین برای جذب کردن قلوب دیگران و محبوبیت نزد آنها ابتدا باید آنها را درک کرد.

بیان مسئله

معلم باید برای تربیت صحیح دانش آموزان حس اعتماد را هم در آنها پرورش داده و سپس کلاس را صرفاً تبدیل به کلاس درس نکند یعنی باید کلاس همانند زنگ پرورشی اداره شده و بایدها و نبایدها، هنجارها و ناهنجاری‌ها به دانش آموز آموخته شود. در این کلاس دانش آموز باید اجازه داشته باشد که دغدغه ها و دل نگرانی هایش را برای معلم تعریف کرده و از وی کمک بخواهد. در این ارتباط باید به این نکته هم اشاره کرد که اگر حس اعتماد بین دانش آموز و معلم برقرار شود، آنگاه معلم می تواند تمام اصول رفتاری و تربیتی را به شکلی صحیح به خورد دانش آموز دهد به طوری که این اصول تا همیشه در ذهن کودک یا نوجوان ماندگار شود.

بی تردید لازمه تصحیح رفتارهای نادرست دانش آموز تفسیر کردن خوبی ها و یا زشتی هاست، اگر معلم در هنگام اشتباه دانش آموز به جای دعوا با خوش خلقی با وی رفتار کند، آنگاه دانش آموز هم یاد می گیرد که در زمان اشتباه دیگران به جای مشاجره، اصل منطق و آرامش را در پیش بگیرد. از سوی دیگر در یک کلاس درس ممکن است تعدادی دانش آموز ناآرام وجود داشته باشند که بخواهند نظم کلاس را برهم بزنند، اما نباید معلم با چنین دانش آموزانی برخوردی تند داشته باشد بلکه ضرورت دارد تا آموزگار با گفت وگو، تعامل و تفسیر رفتارهای ناپسند مانع ادامه رفتارهای بد و نامناسب از سوی دانش آموزان شود.

البته معلم باید رفتارهای دیگری را هم در برخورد با دانش آموز در نظر داشته باشد مثلا اینکه نباید در کلاس متکلم الوحده باشد باید دانش آموز را هم مشارکت داده و نظرش را محترم بشمارد و یا اینکه نسبت به وی، انعطاف پذیر بوده و او را تشویق کند

همچنین آموزگاران باید به این مسئله توجه کنند که هریک از دانش آموزان نسبت به دیگری تفاوت های زیادی به لحاظ فردی و شخصیتی دارند بنابراین باید بر این مبنا با هر یک از دانش آموزان مطابق با روحیه اش رفتار کرده و متناسب با ظرفیت و توان دانش آموز از وی تکلیف و درس بخواهند، بدون شک در صورت توجه به این راهکارها می توان شاهد تربیت صحیح دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی بود

فروتنی و تواضع

فروتنی نه علم است که خوانده شود و نه نظریه که حفظ گردد و نه سخنرانی که ایراد شود بلکه هنری است که احتیاج به تمرین دارد. فروتنی و تواضع یعنی همان کارهایی را انجام دهیم که مردم انجام می دهند و ما هم مانند آنها باشیم افتاده باشیم و متکبر و مغرور نباشیم.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در این زمینه می فرمایند :

 خداوند دربرابر گذشت بنده بر عزت او می افزاید.

امام علی (علیه السلام) در وصف مومن می فرماید :

مومن، نرمخو و مهربان است از صخره سخت تر و از بنده ذلیلتر است.

این جمله را که «باید آنچه را که هست بپذیریم» زیاد می‌شنویم، اما درک معنای واقعی آن سخت است. آیا این یعنی پذیرفتن کاری که دیگران انجام می‌دهند؟ پذیرفتن ماهیت دنیا؟ و یا پذیرفتن آنچه که دوروبرمان روی می‌دهد؟

پذیرش

پذیرش یعنی اینکه بگذاریم همه چیز همین طور پیش برود یا باشد، در حرف ساده است و نتایج آن خوشایند ما نیست. اما تمامی رنج‌هایی که می‌کشیم نتیجه مقاومت در برابر «آنچه که هست» و یا مقاومت در برابر میل به پذیرش چیزهایی است که در زندگی روزانه تجربه می‌کنیم.

فکر نکنید، واکنش نشان ندهید، تجزیه و تحلیل نکنید و...؛ بگذارید خودش درست شود...

اگر به عقب نگاه کنید خواهید دید که ما همه چیز را تجربه می‌کنیم. هرآنچه که ما تجربه می‌کنیم، مخلوق ذهنمان است. یعنی چیزی را که در ذهنمان داریم حس می‌کنیم. تفکر ماست که ما را نا‌امید، عصبانی، زود رنج یا برعکس خوشحال، شاد و آرام می‌کند.

همین که متوجه شویم تجربه انواع احساسات امری طبیعی است، در می‌یابیم تنها چیزی که آن‌ها را طولانی کرده یا کاهش می‌دهد مبارزه ذهنمان با آن‌ها است. برای مثال: رنجیدن، ترسیدن یا عصبانی شدن احساساتی طبیعی هستند، هر چیزی می‌تواند آن‌ها را بد‌تر کند و معمولاً خارج از کنترل شما هستند. همانطور که روزهای خوب و بد می‌گذرند، این احساسات در صورتی که توجهی به آن‌ها نکنید و اجازه بدهید جسمتان آن‌ها را تجربه کند، به طور طبیعی رفع می‌شوند. شاید احساسات خوشایندی نباشند، اما طبیعی هستند. آنچه باعث طولانی شدن این احساسات می‌شود مقاومت ما در برابر آن‌ها است، یعنی زمانی که شروع به مبارزه با آن‌ها کرده و از آن‌ها می‌ترسیم، این احساسات را طولانی‌تر می‌کنیم. وقتی در ذهن خود شروع به بحث و جدل می‌کنیم و با خود می‌گوییم «نباید چنین احساسی را به خودم راه دهم، می‌خواهم آرام باشم، چرا اینقدر زود ناراحت می‌شوم» تمامی این سوال‌ها و فکر مبارزه با آن‌ها، احساسات منفی را طولانی کرده و منجر به عذاب بیشتری می‌شود و تا زمانی که یک چیزی حواستان را پرت کند و یا همه چیز بعد از ساعت‌ها کشمکش درونی تمام شود، ادامه خواهند داشت.

درباره احساسات مثبت نیز همین طور است. بسیاری از مردم عادت دارند از خودشان بپرسند که چرا احساس خوبی دارند یا در پوست خود نمی‌گنجند. حقیقت این است که این احساسات هرگز تا ابد دوام نمی‌آورند و باید از آن‌ها لذت ببریم و آن‌ها را بپذیریم تا به احساسات خوب اجازه بدهیم در تمام جسم مان جاری شوند. این تنها چیزی است که آن را طولانی می‌کند.

هر چند بسیاری از مردم به دنبال یافتن علت احساس خوبشان هستند، «چرا چنین احساسی دارم؟»، «چگونه می‌توانم دوباره چنین احساسی را داشته باشم؟» پاسخ آن شاید ساده باشد اما معمولاً می‌تواند زاییده چندین عامل مرکب از قبیل سرحال بودن، داشتن آرامش خاطر و یا کمک کردن به دیگران باشد. اما همین که شروع کنید به مورد سوال قرار دادن آن یا جستجوی علت آن، عمر آن را کوتاه کرده و احساسات مثبتتان را از بین می‌برید.

یاد بگیرید با عواطف و احساسات خود نجنگید

همین که یاد بگیرید با احساستان مبارزه نکنید، ذهن و جسمتان آرامش طبیعی خود را باز می‌یابد. بدن ما به گونه‌ای برنامه ریزی شده است که شاد بوده و احساسات مثبت را تجربه کند، ذهن ما [به طور طبیعی] به این سمت و سو گرایش دارد. مطمئناً هر از گاهی احساسات منفی را تجربه خواهید کرد و برایتان خوشایند نخواهند بود. فقط آن‌ها را بپذیرید، به خودتان بقبولانید که این احساس را همین حالا دارید و آن‌ها را مورد سوال قرار ندهید، در ذهنتان با آن‌ها نجنگید، فقط اجازه بدهید این احساسات جریان پیدا کنند و تمام جسمتان را در بربگیرند. همین که این کار را انجام دهید خواهید دید که کمتر و کمتر احساس منفی را تجربه می‌کنید و ذهنتان به سمت آنچه که بیشتر دوست دارد، یعنی خوشحالی، گرایش خواهد یافت!

درباره احساسات مثبت نیز همین طور است. وقتی احساس خوبی دارید، بی‌‌‌نهایت خوشحال هستید، آن را مورد سوال قرار ندهید. یک موسیقی که حالتان را خوب می‌کند، بگذارید و به چیزهایی بیاندیشید که آن‌ها را می‌خواهید یا چیزهایی که خوشحالتان می‌کند. فقط به یاد داشته باشید که این نیز می‌گذرد، اما توجه داشته باشید که وجود احساس‌های بد است که باعث می‌شود اوقات خوش اینقدر خوشحالتان کند.

کار سختی است، اما پی بردن به مفهوم آن کار ساده‌ای می باشد. در حالی که شاید ترک عادت بدِ مورد سوال قرار دادن افکار و احساساتمان کار سختی باشد، اما فقط یک عادت است و با تمرین می‌توانیم عادت‌های جدیدی را ایجاد کنیم. ایجاد عادت پذیرش احساسی که دارید، یکی از بهترین کارهایی است که می‌توانید انجام دهید.

لغت‌نامه «دهخدا»، «احترام» را حرمت داشتن، بزرگ داشتن، بزرگداشت و پاسداشت معنی می‌کند و برای «حرمت» معانی منزلت، قدر، بزرگی، مرتبت و عظمت را بر می‌شمارد.

بدین ترتیب می‌توان احترام گذاشتن را به معنی بزرگ‌داشتن، قدر و منزلت و مرتبت و عظمت قائل شدن و پاس داشتن دانست.

انسان‌ها بدون توجه به اینکه در چه جامعه‌ای زندگی می‌کنند، از چه فرهنگ و تمدنی برخوردارند و دارای چه دین و مذهبی‌اند، افراد و اشیایی دارند که برای آن‌ها احترام قائل‌اند. تعیین این که انسان‌ها به چه چیزها و اشخاصی احترام می‌گذارند و برای چه چیزی احترام قائل نیستند، بسیار سخت و دشوار است، زیرا دیدگاه هر فرد درباره جهان و هستی و اهمیت و اعتباری که برای چیزهای مختلف قائل است موجب می‌شود که او برای اموری احترام قائل شده، اموری دیگر را بدون بزرگداشت و احترام رها کند.

سؤالی که در این جا مطرح می‌شود این است که به رغم ارزش و اعتباری که اسلام برای معلمی قائل شده و توصیه‌هایی که برای احترام و اکرام به او مطرح کرده است، چرا روز به روز از میزان احترام دانش‌آموزان نسبت به معلمان کاسته می‌شود؟‌

برای پاسخگویی به این سؤال که موضوع این مقاله است، ابتدا دلایل کم شدن احترام دانش‌آموزان به معلمان را بر شمرده و سپس راه‌کارهایی برای جلوگیری از این مسئله یا کاهش آن ارائه داده‌ایم.

 

 

چرا دانش‌آموزان برای معلمان خود احترام قائل نیستند؟

سؤالی که در این جا مطرح می‌شود این است که به رغم همه ارزش و اعتباری که اسلام برای علم و معلم قائل است، چرا از احترامی که دانش‌آموزان به معلم می‌گذاشته‌اند کم شده و روز به روز این احترام و اکرام کمرنگ‌تر می‌شود؟ دلایل این کم‌توجهی فراوان است که در ذیل به بعضی از آن‌ها اشاره خواهیم داشت.

1. ارزش‌ها در جامعه کمرنگ شده‌اند:‌

اگر چه جامعه امروز ایران ظاهراً جامعه‌ای مذهبی است، اما ارزش و اعتبار بسیاری از فضیلت‌های اخلاقی در آن، به ویژه در میان جوانان و نوجوانان، کمرنگ شده است. دلایل این امر فراوان‌اند، اما از آن جا که بر شمردن آن‌ها بحث اصلی این نوشته را به انحراف خواهد کشاند، فقط به نتایج این موضوع اشاره می‌کنیم.

آن چه مسلم است این است که امروزه جوانان بسیاری از ارزش‌ها را نادیده گرفته، کسانی را که به رعایت‌ آن‌ها می‌پردازند مورد تمسخر و ریشخند قرار می‌دهند. به عنوان مثال زمانی سلام کردن و احترام گذاشتن به بزرگ‌ترها ارزش به شمار می‌آمد، ولی حالا دانش‌آموزانی که این ارزش‌ها را رعایت می‌کنند، توسط دوستانشان متهم به خود شیرین کردن، توسری خور بودن و ... می‌شوند. به عبارت دیگر، امروزه احترام به معلم در بین بسیاری از دانش‌آموزان امری بیهوده، کم‌ارزش و کار دانش‌آموزان چاپلوس و خود شیرین‌کن است.

 

 

 2. تعلیم، شغل معلمان قلمداد شده است:‌

پیش‌ترها رعایت ادب و حفظ حرمت کلاس و معلم ارزشی بالاتر داشت، اما در حال حاضر رعایت اصول اولیه ادب اجتماعی در مدارس جایگاهی ندارد و دانش‌آموزان نگاهی ابزاری به معلم دارند. آنان دلیلی برای احترام گذاشتن به معلم پیدا نمی‌کنند.

به نظر آنان معلمان افرادی‌اند که پول می‌گیرند تا مطالب کتاب را به آن‌ها یاد بدهند و وظیفه دارند در هر شرایطی این کار را انجام دهند، بنابراین احترام قائل شدن برای آن‌ها معنی ندارد. به بیان دیگر آن‌ها معتقدند وقتی کسی پولی می‌گیرد تا کارش را انجام دهد، احترام گذاشتن به او و تکریم و تعظیم او کاری بی معنی و بی فایده است.

3. نظام آموزشی در برخورد با بی‌احترامی جدی نبوده است:

از آن جا که سیستم آموزشی کشور برنامه خاصی برای برخورد با دانش‌آموزانی که نسبت به معلمان بی‌احترامی کنند، ندارند، دانش‌آموزان گستاخ و بی‌انضباطی که به معلمان بی‌احترامی کرده، حرمت آنان را حفظ نمی‌کنند، به درستی متنبه نشده، به بی‌احترامی‌های خود ادامه می‌دهند.

به عبارت دیگر، سیستم تربیتی مدرسه و نظام آموزشی با دانش‌آموزانی که احترام معلمان را نگه نمی‌دارند برخورد جدی و مؤثر ندارد و به همین دلیل زمینه برای بی‌احترامی فراهم و مساعد است. برای مثال، دانش‌آموزانی که به سبب بی‌احترامی و معلم از کلاس درس اخراج می‌شود، پس از مدت کوتاهی بدون برخورد انضباطی جدی و تأثیرگذار دوباره به کلاس درس می‌آید.